سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش دلتنگی را نام کوچکی بود تا به جان می خواندمش.................
عشق - رایحه خوش
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 97289
بازدید امروز : 1
........... درباره خودم ...........
عشق - رایحه خوش
........... لوگوی خودم ...........
عشق - رایحه خوش
..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
.......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........
پژواک دل
ناقوس مستان
عاشق بی معشوق
اشک غم
دوستان
تنهای تنها

............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385

 
  • عشق

  • نویسنده : مهم نیست:: 85/10/26:: 11:11 عصر

    یک قطره اشک گوشه چشمات نشسته بود.... بهت گفتم : این دیگه چیه؟

    روت بر گردوندی و گفتی هیچی.

    گفتم:خودم دیدم که گریه کردی.

    گفتی:نه.این که اشک نیست.

    گفتم:اگه اشک نیست پس چیه؟

     گفتی: این عشقه.

     گفتم: عشق چیه؟

    خیلی مهربون شده بودی.نگاه کردی توی چشمام! گفتی:عشق یعنی خاطره.

    گفتم:خا طره چیه؟

    گفتی: یعنی خاطره اولین بار که دیدمت. یادت هست؟

     گفتم :عشق حقیقی که یک لحظه نیست.خا طره اولین دیدار یک لحظه بود و تموم شد.

    گفتی :دیدی اشتباه کردی! عشق یعنی تکرار خاطره اولین دیدار.که تا آخر عمر توی ذهن می مونه و مدام تکرار میشه.

    حا لا توی چشمات نگاه می کنم و یک قطره اشک آهسته از گوشه چشمام پایین میاد.....


    نظرات شما ()